هم سلولی...
یک دقیقه سکوت به خاطر مسافری که تو اخم چشات جون داد یک دقیقه سکوت به خاطر اشکی که ریخته شد و تو پا تو روش گذاشتی یک دقیقه سکوت به خاطر زندانی که اسیر عشق تو شد یک ذقیقه سکوت به خاطر چشمی که غذای هر شبش انتظار شد یک دقیقه سکوت به خاطر قلبی که زیر چترتو خون شد یک دقیقه سکوت به خاطر محبتی که هدر شد برای رنگ موهات یک دقیقه سکوت به خاطر زمانه ای که قلب مهربونش رو تاب نیاورد یک دقیقه سکوت به خاطر ارزوهایی که سراب شد یک دقیقه سکوت به خاطر قلبی که بازیچه ی بازیه توشد
نظرات شما عزیزان:
محبت:تظاهره
وفا:مرده
عهدو پیمان:دلخوشیه
عاطفه :تموم شده
مهر:دروغه
دیوار پراز عکس میشه ولی همیشه
دلت واسه کسی تنگ میشه که
نمیتونی عکسشو بزنی به دیوار